ب) سخن گفتن نبايد با داد و فرياد همراه باشد، نه در همه جا بلكه در نوع محاورات عرفي و در شرايط عمومي و الا در مقابل حاكم «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِم ؛[2] زيرا خداوند متعال ميفرمايد: «َ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِير ،...؛[3] از صداي خود بكاه (و هرگز فرياد مزن) كه زشتترين صداها صداي درازگوشان است»،[4]
ج) سخن گفتن در غير جاي خودش نبايد همراه با ناله و نفرين و يا اف گفتن و ... باشد زيرا در قرآن كريم از اين گونه تكلم كردن و سخن گفتن نهي شده است.[5] مثلاً دربارة سخن گفتن با پدر و مادر ميفرمايد:«... وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيما؛[6] و گفتار سنجيده و بزرگوارانه به آنها (پدر و مادر) بگو و... »
2ـ در سخن گفتن بايد سعي شود كه محتواي سخن از امراض و بيماريهاي اخلاقي كه غالباً زبان انسان به آنها آلوده ميشود، مبرّا و پاك باشد. برخي بيماريهاي زبان عبارتند از: الف) كذب[7] ب) غيبت[8] ج) تمسخر ديگران و آنها را با القاب زشت صداكردن.[9] و...
3ـ بايد از سخن گفتن در جايي كه زمينة انگيزههاي فاسد و امراض گوناگون ميشود خودداري كرد.
4ـ انسان بايد سخنانش مزّين به صفات پسنديده و خوب باشد از جمله: الف) صادقانه باشد: «....ِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ ......لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً[10]
ترجمه: مردان راستگو و زنان راستگو و ... خداوند براي همه آنها مغفرت و پاداش عظيمي فراهم ساخته است»